۱۳۹۰ خرداد ۳۰, دوشنبه

دیگه فایده ای نداره


گاهی از خودم می پرسم چرا ادامه میدم
زندگی مشترکم به بن بست رسیده... توش هیچ چیز مشترکی باقی نمونده جز وجود بچه ها
خدایا کمکم کن... باید تصمبم بگیرم... زود
دیگه بیشتر از این نمی تونم ادامه بدم
یه جای راه اشتباه رفتم ... شاید همون قدم اول اشتباه بوده
ولی از یه چیز مطمئنم... هر جاش اشتباه بوده... یک لحظه... حتی یک ثانیه از این که 2 تا دختر گل دارم پشیمون نیستم
سلما ... ری را ... دوستتون دارم... متاسفم که اشتباه من تو زندگی ممکنه براتون گرون تموم بشه ولی تا توان دارم نمیذارم لطمه بخورید